النا راه میرود
دختر عزیزم در تاریخ 92/04/31 راه رفت خودش کلی ذوق کرده بود که داشت راه میرفت هی راه میرفت هی میخندید الهی مامان قربونش بشه کلمه هایی که النا میگه آب جوجو عیی : علی ( قربونش بشم اسمه باباشو صدا میکنه ) جیز : به چایی میگه انگار همین دیروز بود بدنیا اومد , مامان قربون قد و بالات بشه الهی ، برات بهترین ها رو آرزو دارم دخترکم الهی به هرچی میخوای برسی و همیشه سلامت باشی انشااله. از طرف مامان و بابا ...
نویسنده :
مامان مینا
16:31